جدول جو
جدول جو

معنی رضا شیرازی - جستجوی لغت در جدول جو

رضا شیرازی
(رِ)
یا رضای شیرازی، حکیم شاه رضا. معاصر اکبرشاه بود و سفری به هند کرد و در آنجا می زیست و همانجا درگذشت. زیاده بر این از حالش معلوم نیست. از اوست:
سلطان به جهان پرده سرایی زد و رفت
درویش به دهر پشت پایی زد و رفت
القصه به هر دو روز در گلشن عمر
مرغی به سر شاخ نوایی زد و رفت.
#
ای سالک راه خانه سوزی می کن
وز شعلۀ آن جهان فروزی می کن
بر عمر چه مقدار که امّیدت هست
درخورد همان کوشش روزی می کن.
(از ریاض العارفین ص 195).
و رجوع به فارسنامۀ ناصری ج 2 ص 147 و فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ)
رضی شیرازی. سیدمرتضی شیرازی، از گویندگان قرن یازدهم هجری قمری بود از سادات شریف شیراز و در زمان وزارت میرزا معین الدوله محمد قاضی القضاه شیراز بود. تکیۀ زیبایی بر سر مزار شاه شجاع ساخته بود و در آنجا با اهل دل به صحبت می پرداخت. او رضی تخلص داشت. اینک چند بیت از آثار او:
هر چه ما بیداد می پنداشتیم آن داد بود
خصمی افلاک با ما سیلی استاد بود.
زبان تادر دهان دارم حدیث اوست می گویم
چو مرغ دوست تا دم می زنم یا دوست می گویم.
می دهم جان به رهت مرتبۀ فقر و فناست
چه کنم گرد سرت عالم درویشی هاست.
آن غلطفهم این گمان دارد که از من برده دل
من فراغت دارم و او ناز ضایع می کند.
(از تذکرۀ نصرآبادی ص 178).
رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 و فرهنگ سخنوران و صبح گلشن ص 179 و مرآه الفصاحه حرف الراء و سفینۀ خوشگو حرف ’ر’ و نگارستان سخن ص 32 شود
لغت نامه دهخدا
میرزا ابوالقاسم بن میرزا عبدالنبی حسینی شیرازی در اعیان الشیعه آرد: عالم فاضل و حکیم متکلم عارف شاعر ماهر امامی المذهب بوده و به راز تخلص مینمود و قصیده ای در مدح حضرت ولی عصر عجل اﷲ فرجه گفته است، نگارنده گوید که راز با رضاقلی خان هدایت متوفی در 1287 هجری قمری معاصر بود و هدایت در کتاب ریاض العارفین خود که در 1260 هجری قمریتألیف کرده گوید: راز از اکابر صوفیه و مفاخر سلسلۀ ذهبیه و به علو درجات معروف و با صفات حمیده موصوف و با اینکه هنوز در عنفوان جوانی است علامات پیری از ناصیۀ حالش پیداست و در نعت حضرت ولی عصر گوید:
ای تو ظاهر به کسوت اطوار
وی تو پنهان ز رؤیت ابصار
ای وجود تو اولین جنبش
ای ظهور تو آخرین اطوار،
تا آنجا که گوید:
تا بکی با خمول جفت و قرین
تا بکی با خفا مصاحب و یار
جلوه ده مهر رخ ز عالم غیب
بین جهان را ز کفرچون شب تار
همه دجّال فعل و مهدی شکل
همه ایمان نما و کفرشعار،
زمان وفات او بدست نیامد، (ریحانه الادب ج 2 ص 59)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
حیدرعلی (میرزا...)، فرزند آقا محمدمهدی آسودۀ شیرازی، ملقب به تاج الشعراء و متخلص به نوا. از شاعران قرن سیزدهم هجری است. او راست:
پروانه وار سوختنم آرزو بود
امشب که آفتاب بود شمع محفلم.
در پای او ز شوق دهم جان اگر کند
از راه مهر دست حمایل به گردنم.
(از آثار عجم ص 570) (فرهنگ سخنوران ص 616)
درویش حسین کاشانی، متخلص به نوا. از شاعران متوسط قرن سیزدهم هجری و از معاصران هدایت مؤلف مجمع الفصحاست. از اوست:
هیچ کس را چو در آن منزل عالی ره نیست
زین چه حاصل که گروهی دو قدم پیشترند.
(از مجمع الفصحاء چ مصفا ج 6 ص 1809) (فرهنگ سخنوران ص 616)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ رِ)
محمدرضاخان شیرازی قوام الملک سوم پسر میرزا علی محمدخان قوام الملک دوم. در سال 1268 هجری قمری در شیراز متولد و در سال 1288هجری قمری به سمت کلانتری و بیگلربیگی فارس تعین شد و در سال 1301 هجری قمری پس از درگذشت پدرش ملقب به قوام الملک شد و در ماه صفر 1325 هجری قمری در خانه شخصی خود به ضرب گلولۀ نعمه الله نوکر معتمد دیوان در سن 57سالگی به قتل رسید. مردی نسبهً باسواد و با تعین ولی جاه طلب و متکبر بوده، با حسینقلی خان مافی نظام السلطنه والی فارس زد و خوردهای خونین کرد و از محمدتقی میرزا رکن الدوله برادر ناصرالدینشاه چوب خورد و یک سال در تهران در حال تبعید و سرگردانی بسر برده است، سرانجام به امین السلطان پناه میبرد و او پشتیبان وی میشود و از او نگهداری میکند. (از تاریخ رجال ایران)
لغت نامه دهخدا